زقاف تا قاف ادبی- علمی
| ||
شعرهای حافظ شیرازی به ترتیب حروف الفبا حرف «ب» بمی سجاده رنگین کن، گرت پیر مغان گوید / که سالک بیخبر نبود زراه و رسم منزلها ببوی نافه ای کاخر صبا زان طرّه بگشاید / زتاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال / خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا بده ساقی می باقی که در جنّت نخواهی یافت / کنار آب رکناباد وگلگشت مصلّا را بخلق و لطف توان کرد صید اهل نظر / به بند و دام نگیرند مرغ دانا را بملازمان سلطان که رساند این دعا را ؟ / که به شکر پادشاهی زنظرمران گدا را با دلارامی مرا خاطر خوشست / کز دلم یکباره برد آرام را ای صبا گر به جوانان چمن باز رسی / خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را با دل سنگینت آیا هیچ در گیرد شبی؟ / آه آتش ناک و سوز سینه ی شبگیر ما با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته / بو که بوئی بشنویم از خاک بستان شما بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر / زآنکه زد بر دیده آبی روی رخشان شما ببزمگاه چمن دو ش مست بگذشتم / چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت بیک کرشمه که نرگس به خود فروشی کرد / فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت باده نوشی که درو روی و ریایی نبود / بهتر از زهد فروشی که درو روی و ریاست ببین که سیب زنخدان تو چه می گوید / هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست بصورت از نظر ما اگر چه محجوبست / همیشه در نظر خاطر مرفّه ماست برغم مدعیانی که منع عشق کنند / جمال چهره ی تو حجّت موجّه ماست بیار باده که در بارگاه استغنا / چه پاسبان و چه سلطان و چه هوشیار و چه مست بهست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می باش / که نیستیست سرانجام هر کمال که هست برو ای زاهد و بردرد کشان خرده مگیر / که ندادند جز این تحفه به ما روز الست باز آی که باز آید عمر شده ی حافظ / هرچند که ناید باز تیری که بشد از شست بکن معامله ای وین دل شکسته بخر / که با شکستگی ارزد بصد هزار درست بجان خواجه و حق قدیم و عهد درست / که مونس دم صبحم دعای دولت تست بصدق کوش که خورشید زاید از نفست / که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
برچسبها: مشاعره [ دوشنبه 94/1/31 ] [ 7:13 عصر ] [ کژال غفاری ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |